نيمه هاي شب ژاله خواهر نامدار به خانه ي او در روستاي دور افتاده اي در كردستان مي آيد و از او مي خواهد كه سرپرستي پسرش بابك را به عهده بگيرد. نامدار نمي پذيرد اما ژاله علي رغم ميل او پسرش را مي گذارد و مي رود.بابك مواد مخدر مصرف مي كند و چند بار خودكشي كرده. دايي شرط ماندن بابك را كنار گذاشتن مواد مي گذارد.خانم سالاري مجموعه داري كه نقاشي هاي نامدار را مي خرد همراه با شبنم عشق قديمي نامدار به ديدنش مي آيد و او را غافلگير مي كند.آن دو شب را به مرور خاطرات آن سال ها مي گذرانند و فردا شبنم به همراه ساالري به تهران بر مي گردد.رابطه ي دايي و خواهرزاده با هم بيشتر و بهتر مي شود و همزمان بابك دلباخته ي دختر كردي مي شود كه نام پسر عمويش را روي گذاشتهاند. به هشدارها توجه اي نمي كند و وقتي اهالي مي فهمند او را تا سر حد مرگ كتك مي زنند.چندي بعد دوستان بابك به ديدنش مي آيند و برايش مواد مخدر مي آورند اما او دستشان را پس مي زند و زندگي با دايي اش را انتخاب مي كند.نامدار از طريق ژاله با خبر مي شود كه دليل بازگشت شبنم به ايران ابتال به سرطان بوده و اكنون در بيمارستان بستري شده. او چمدانش را مي بندد و براي ديدنش راهي تهران مي شود. بابك اما در روستا به انتظار برگشت او مي ماند.
بهمن فرمان آرا
بهمن فرمان آرا
بهمن فرمان آرا
رضا کیانیان
بابک حمیدیان
بیتا فرهی
مریم بوبانی
رویا نونهالی
نیکو خردمند
هدایت هاشمی
رعنا آزادی ور
قلندر لکی
سیاوش چراغی پور
فرید ولی زاده
سحر خلخالیان
فرزین صابونی
امیرحسین رستمی
محمود کلاری
عباس گنجوی
حسن زاهدی
محمدرضا دلپاک
فرهاد ویلکیجی
مهرداد میرکیانی
کارن همایون فر
مانفرد میراسماعیلی
محمدرضا نجفی
فضلالله یوسفپور
محمدرضا نجفی
ساعد مشکی
مسعود اشتری
فارسی
نودوسهدقیقه
کردستان
بهترین کارگردانی جشن سینمای ایران
بهترین موسیقی جشن سینمای ایران
بهترین تدوین جشن سینمای ایران
بهترین صداگذاری و میکس